فرهنگ لغات مدیریت استراتژیک
لغتنامه انگلیسی به فارسی
فرهنگ واژگان
Term | Definition |
---|---|
Visioning | فرآیند ساخت تصویری از آینده که به حدکافی واقعی باشد، همانند یک آهنربا بتواند اهداف مورد نظر ر اجمع کند .
کلیک ها: 1126 Synonyms: چشم اندازسازی |
Uncertainty | عدم قطعيت کلیک ها: 764 Synonyms: عدم قطعیت |
Technology | فناوري , تکنولوژی کلیک ها: 1090 Synonyms: فناوری,تکنولوژی |
Strategic Planning | برنامه ریزی استراتژیک,برنامه ریزی راهبردی کلیک ها: 1174 Synonyms: برنامه ریزی استراتژیک,برنامه ریزی راهبردی |
Science | علم، تشکيلات نظامندي است که دانش ما نسبت به جهان خارج را به نحوي توصيفپذير و پيشگويانه، شکل و سازمان مي بخشد. يکي از تعاريف قديمي که هنوز هم کاربرد زيادي دارد، توسط ارسطو ارائه شده است: علم، دانشي قابل اعتماد است که از لحاظ منطقي و عقلائي، قابل توضيح باشد. کلیک ها: 989 Synonyms: علم, علوم |
Scenario | سناريو کلیک ها: 1040 Synonyms: سناریو |
Robust Planning | برنامه ریزی پابرجا کلیک ها: 1362 Synonyms: برنامه ریزی پابرجا |
Roadmap | نقشه راه کلیک ها: 1056 Synonyms: نقشه راه |
Post Planning | پسا برنامهریزی کلیک ها: 1028 Synonyms: پسا برنامهریزی |
Patent | پتنت,حقوق مالکیت معنوی کلیک ها: 1128 Synonyms: پتنت,حقوق مالکیت معنوی |
Observatory | دیده بانی کلیک ها: 976 Synonyms: دیده بانی,دیدبانی |
management tasks | تعاریف بسیار زیادی برای وظایف مدیریت ارائه شده است، یکی از جامع ترین این تعاریف در ذیل آمده است : اصطلاح (POSDCORB) برای اولین بار توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک مطرح شد. (POSDCORB) در واقع لغت با مفهوم خاصی نیست، بلکه از کنار هم قرار گرفتن یک سری از حروف لاتین که اول یک سری وظایف مدیران می باشد تشکیل شده است. به بیان دیگرلوتر گیولیک و لیندال ارویک که یکی از دانشمندان معاصر علوم اداری می باشد، وظایف مدیر را در اصطلاح لاتین (POSDCORB) خلاصه می کند. این اصطلاح معنی خاصی ندارد و تنها برای کمک به حافظه وضع گردیده است. بنابر طبقه بندی گیولیک حروف لاتین اصطلاح نامبرده معرف وظایف مدیران به شرح زیر است: - Planning ( برنامه ریزی ): برنامه ریزی در واقع شالوده ی مدیریت می باشد و شامل پیش بینی عملیات اساسی و تعیین طرق اجرای آن به منظور تامین هدف سازمان است. ٢- Organizing ( سازماندهی ): سازمان دهی در واقع بیان گر ساز وکار های هماهنگی است که مشخص می کند چه کسی به چه کسی باید گزارش دهد. در واقع شامل تعیین حدود اختیارات است که طبق آن وظایف از هم تفکیک می شوند. ٣- Staffing ( کارگزینی ): کارگزینی و امور مترتب بر آن که شامل استخدام و کارآموزی و همچنین تامین شرایط مساعد کار و سایر موارد است یکی از مهمترین وظایف مدیران می باشد. ۴- Directing ( فرماندهی ): فرماندهی یکی از وظایف مدیران می باشد که شامل عمل مداوم اخذ تصمیم های خاص یا کلی و صدور دستور به منظور هدایت و رهبری سازمان است. وحدت فرماندهی نیز یکی از اصول چهارده گانه ی هنری فایول می باشد. ۵- Coordinating ( هماهنگی ): شامل عمل مهم تطبیق وظایف مشاغل مختلف سازمان به منظور تحقق یافتن هدف مطلوب می باشد. هماهنگی دارای یک سری فنون و ساز و کارهای خاص است که در یادداشت های مختلف مدیریتی بدان اشاره شده است. ۶- Reporting ( ارتباطات ): ارتباطات یه عنوان وظیفه ای که انتقال دهنده ی پیام ها، گزارشات، دستورات و … می باشد یکی از مهمترین موارد مطروحه در نظریه ی گیولیک است. در واقع به معنای آنکه مجری کسانی را که در برابر آنها مسئول است از جریان پیشرفت امور آگاه می سازد. گزارش دهنده باید در اثر مطالعات ، تحقیق و بازرسی از جریان پیشرفت امور آگاه باشد. ٧- Budgeting ( بودجه بندی ): بودجه بندی یکی از مهمترین وظایف مدیریت در نظریه ی گیولیک است که شامل تنظیم طرح مالی عواید و مخارج سازمان و نظارت بر اجرای آن می باشد. بودجه بندی شامل انواع و تکنیک های مختلف است که در کتب بودجه ریزی مطرح گردیده است. کلیک ها: 3910 Synonyms: وظایف مدیریت |
Futures study | آینده پژوهی کلیک ها: 1074 Synonyms: آینده پژوهی |
Foresight | آینده نگاری کلیک ها: 2972 Synonyms: آینده نگاری |
experts Panel | پنل خبرگان کلیک ها: 1161 Synonyms: پنل خبرگان,پانل خبرگان |