Observatory
فرهنگ واژگان
Term | Definition |
---|---|
Observatory | دیده بانی آيندهپژوهان همواره به دنبال تشخيص حتي ضعيفترين سيگنالهاي تغيير هستند. اين سيگنالها نشان مي دهند که چه تحولها و روندهاي جديدي در پيش است و احتمالاً آينده آبستن چه رويدادهايي خواهد بود. تلاشهايي که متضمن کشف تغييرها و تحولها باشد، به ديدهباني موسوم است. الفباي آيندهپژوهي، عقيل ملکيفر، انديشکده صنعت و فناوري، تهران 1386 کلیک ها: 925 Synonyms: دیده بانی,دیدبانی |