مديريت ريسك چیست؟
مدیریت ریسک به فرایند شناسایی، تحلیل و پاسخ به عوامل خطرساز گفته میشود که در طول عمر یک پروژه ممکن است رخ بدهند. اگر مدیریت ریسک بهدرستی انجام شود میتواند با کنترل وقایع آینده، از خطرات احتمالی پیشگیری کند.مديريت ريسك كاربرد سيستماتيك سياستهاي مديريتي، رويهها و فرايندهاي مربوط به فعاليتهاي تحليل، ارزيابي و كنترل ريسك ميباشد.
مديريت ريسك عبارت از فرايند مستندسازي تصميمات نهايي اتخاذ شده و شناسايي و بهكارگيري معيارهايي است كه ميتوان از آنها جهت رساندن ريسك تا سطحي قابل قبول استفاده كرد.
تعریف مدیریت ریسک
مدیریت ریسک فرایندی است که هدف آن کاهش آثار زیانآور یک فعالیت از طریق اقدام آگاهانه برای پیشبینی حوادث ناخواسته و برنامهریزی برای اجتناب از آنها است.
بهطور کلی میتوان مدیریت ریسک را فرایند سنجش یا ارزیابی ریسک و سپس طرح استراتژیهایی برای اداره ریسک دانست.
در مجموع، استراتژیهای بهکار رفته شامل انتقال ریسک به بخشهای دیگر، اجتناب از ریسک، کاهش اثرات منفی ریسک، و پذیرش قسمتی یا تمامی پیامدهای یک ریسک خاص هستند.
در این میان اگر مدیریت ریسک بهطور منظم برای شناسایی مشکلات احتمالی و یافتن راهحل آنها انجام شود، بهراحتی فرایندهای دیگر ازجمله سازماندهی، برنامهریزی، بودجه و کنترل هزینه را کامل خواهد کرد.
همچنین مدیر پروژهای که در این زمینه پیشگام بوده میتواند تا حد زیادی از وقوع اتفاقات غیرمنتظره در طول عمر پروژه پیشگیری کند.
از طرف موسسه مديريت پروژه، مديريت ريسك به عنوان يكي از نه سطح اصلي «كليات دانش مديريت پروژه» معرفي شدهاست. در تعريف اين موسسه، مديريت ريسك پروژه به فازهاي شناسايي ريسك، اندازه گيري ريسك، ارائه پاسخ (عكس العمل در مقابل ريسك) و كنترل ريسك تقسيم شدهاست. در اين تعريف، مديريت ريسك پروژه عبارت است از «كليه فرايندهاي مرتبط با شناسايي، تحليل و پاسخگويي به هرگونه عدم اطمينان كه شامل حداكثرسازي نتايج رخدادهاي مطلوب و به حداقل رساندن نتايج وقايع نامطلوب ميباشد». در منابع مختلف، تعاريف ديگري نيز ارائه شدهاست. بنا بر نظر بوهم، مديريت ريسك فرايندي شامل دو فاز اصلي است؛ فاز تخمين ريسك (شامل شناسايي، تحليل و اولويت بندي) و فاز كنترل ريسك (شامل مراحل برنامه ريزي مديريت ريسك، برنامه ريزي نظارت ريسك و اقدامات اصلاحي) ميباشد. بنا به اعتقاد فيرلي مديريت ريسك داراي هفت فاز است:
چرا مدیریت ریسک انجام میشود؟
مدیریت ریسک ۴ هدف اصلی را دنبال میکند:
- شناسایی ریسکهای احتمالی؛
- کاهش یا تعدیل ریسکها؛
- فراهم کردن اصول منطقی برای تصمیمگیری بهتر در رابطه با ریسکها؛
- برنامهریزی.
ارزیابی و مدیریت ریسکها بهترین راه مبارزه با حوادث ناگوار سر راه پروژه است. با ارزیابی برنامه برای مشکلات بالقوه و راهبردهایی برای رفع آنها، شانس موفقیت تیم بهبود خواهد یافت.
با مدیریت صحیح، ریسکهای با اولویت بالاتر شناسایی میشوند و هزینههای احتمالی ناشی از آنها در طول اجرای پروژه مدیریت خواهند شد.
اهداف مدیریت ریسک:
۱) بقا: حفظ هزینهها زیر حد معین که بالاتر از آن این هزینهها میتواند ادامه بقای شرکت را مورد تهدید قرار دهند.
۲) صرفهجویی: در صورتی که این هدف با سایر اهداف
(به عنوان مثال بقا) سازگار باشد، هزینههای کل مدیریت ریسک را در پایینترین سطح عملیاتی حفظ میکند.
۳) سطح قابل قبولی از نگرانی و اضطراب که به آن آسودگی خاطر میگویند.
۴) ثبات درآمدها: محدود نمودن کاهشهای پیشبینی نشده در عایدات یا جریانات نقدی ناشی از خسارت به یک سطح قابل قبول.
۵) عدم توقف عملیات: تداوم فعالیتهای کاری عادی با حداقل تاخیر؛ به دنبال یک خسارت فعالیتهای عادی شرکت باید در معرض حداقل توقف باشد.
۶) رشد مداوم، تداوم رشد شرکت؛ رشد مداوم ممکن است مستلزم تخصیص منابع قبل از وقوع هر خسارتی باشد.
۷) مسوولیت اجتماعی؛ محدود نمودن خسارات به کارکنان؛ عرضهکنندگان؛ مشتریان و اعضای جامعه است.
چاپمن و وارد
يك فرايند مديريت ريسك پروژه كلي را ارائه كردهاند كه از نه فاز تشكيل شدهاست:
۱) شناسايي جنبههاي كليدي پروژه؛
۲) تمركز بر يك رويكرد استراتژيك در مديريت ريسك؛
۳) شناسايي زمان بروز ريسك ها؛
۴) تخمين ريسكها و بررسي روابط ميان آنها؛
۵) تخصيص مالكيت ريسكها و ارائه پاسخ مناسب؛
۶) تخمين ميزان عدم اطمينان؛
۷) تخمين اهميت رابطه ميان ريسك¬هاي مختلف؛
۸) طراحي پاسخها و نظارت بر وضعيت ريسك و
۹) كنترل مراحل اجرا.
كرزنر
مديريت ريسك را به صورت فرايند مقابله با ريسك تعريف كرده و آن را شامل مراحل چهارگانه زير ميداند: ۱) برنامه ريزي ريسك، ۲) ارزيابي (شناسايي و تحليل) ريسك، ۳) توسعه روشهاي مقابله با ريسك و ۴) نظارت بر وضعيت ريسكها.
مفاهیم پایه ای مدیریت ریسک پروژه
بسياري از پروژهها كه فرض ميشود تحت كنترل هستند، با ريسك به عنوان رخدادي شناختهنشده روبرو گرديده و كوشش ميكنند آن را كنترل كنند. اكثر پروژهها چنين رخدادهايي را به خوبي از سر رد ميكنند ولي با يك تلاش جامع مديريت ريسك ، رويدادهاي ريسك قبل از وقوع، شناسايي و كنترل ميگردند و يا برنامهاي تهيه ميشود كه در زمان وقوع اين رويدادها با آنها مقابله كند.
با درنظر گرفتن اين مفاهيم پايهاي، امكان مقابله با ريسك به وجود ميآيد . لذا ابتدا بايد نسبت به شناسايي ريسكهاي محتمل پروژه اقدام كرد. اين كار با دستهبندي ساختار كارها و با پرسش چند سوال از خود و يا اعضاي گروه پروژه ، امكانپذير است.
مثلاً : درموقع نياز به منبعي يا منابعي كه در دسترس نيستند چه اتفاقي خواهد افتاد ؟
اگر كنترلي در مورد مولفهاي كه بر پروژه اثرگذار است نداشته باشيم چه اتفاقي ميافتد ؟
بدترين سناريو چيست ؟
چه چيزي باعث آن ميگردد ؟
چه قدر وقوع اين اتفاق محتمل است ؟
عواقب آن چيست ؟
ممكن است سوالهاي ديگري نيز به ذهن شما خطور كند كه البته اين سوالها سرآغاز خوبي است كه شما را در مسير درست هدايت كند . هرچيزي كه به مغز شما خطور ميكند فهرست كنيد ، سپس در مرحله بعد تعيين كنيد كه آيا نياز به مقابله و پيشگيري ريسك است و يا بايستي تا زمان وقوع آن صبر كرد . اگر ريسكها را مشخص كنيد و تصميم بگيريد كه هيچ عملي نبايد انجام گيرد باز بهتر از آن است كه آنها را شناسايي نكرده باشيد . پس از اين مرحله تمام ريسكهاي شناسايي شده را كمي كنيد ؛ ابتدا ريسكها را دستهبندي و سپس احتمال وقوع هر ريسك را تعيين كنيد . براي تخصيص مقادير احتمالي به ريسكها از مقادير پيشنهادي زير ميتوانيد استفاده كنيد :
قريب الوقوع بزرگتر از ۸۵٪
بالا = ۸۵٪
محتـــــمل = ۶۰٪
متوسط = ۵۰٪
ممــــــكن = ۴۰٪
پايين = ۱۵٪
غيرمحتـمل = ۱۵٪
اكنون احتمال وقوع هر ريسك قابل محاسبهاست . راه ديگر ، نسبت دادن درصد وزني به هريك از ريسكهاست . مشكل اصلي اين روش آن است كه همواره دادههاي تجربي به اندازه كافي در دسترس نيستند تا اين كار به دقت انجام گيرد . در اين روش معمولاً افراد باتجربهاي مبادرت به اين كار ميكنند كه تجارب جامعي از انواع رويدادها در پروژههاي مختلف كسب كردهاند ؛ مجموع درصدهاي تخصيصي به رويدادها بايستي صد باشد .
در مرحله بعد به هر ريسك ، يك مقدار نسبت دهيد . اين مقدار ميتواند در صورت نياز برحسب هزينه و يا زمان باشد ؛ به عنوان مثال اگر هدف تعيين زمان اتمام پروژهاست ، هر ايدهاي در مورد مدت زمان فعاليتها ميتواند يك سناريوي ريسك محسوب شود . در اين مرحله ميتوان مقدار حقيقي ريسك را با محاسبه حاصلضرب مقادير تخصيص داده شده به ريسك و احتمال وقوع آن به دست آورد و با توجه به نتايج حاصل ميتوان نسبت به انجام عملي يا به تعويق انداختن آن تصميمگيري نمود . بعد از انجام مراحل مديريت ريسك ، ميتوانيد فرايندهاي نگهداري مجموعه ريسك را آغاز كنيد . براي اين كار بازنگري دورهاي ريسك را آغاز كنيد كه مبتني بر پيچيدگي و مدت پروژه و وقوع تغييرات پروژهاست .
آغاز اجراي اين كار ممكن است بيهوده و هزينهزا به نظر آيد اما چنانچه يكبار اين كار را انجام دهيد و ريسكها را شناسايي و به صورت كمي آنها را كنترل كنيد در آن صورت به ارزش مديريت ريسك پي خواهيد برد . بنابراين در مرحله نخست اقدام به شناسايي ريسكهاي پروژه در بالاترين سطح WBS كنيد و از اينكه راه به سطوح پايينتر مييابيد نگران نباشيد . بعد از چند بار انجام اين كار ، مساله خيلي واضحتر خواهد شد .
ما در دنياي مخاطرات ريسك زندگي ميكنيم . بايد ريسكها را تحليل كنيم ؛ اگر با آنها برخورد داريم بايد آنها را شناسايي و در مجموع تمام ريسكها و عوايد آنها را بايد ارزيابي كنيم . منافع حاصل از مديريت ريسك ممكن است تا غلبه پروژه بر آن ملموس نباشد اما به خاطر داشته باشيد كه كسي كه از برنامهريزي اجتناب كند به طور حتم برنامه شكست پروژه خود را طرحريزي نمودهاست !
منبع :
اقتصاد برتر
دنیای اقتصاد
چطور