شاخص های کلان اقتصادی چیست؟
شاخصهای متعددی برای بیان وضعیت اقتصاد کلان کشورها معرفی شدهاند که از معروفترین آنها میتوان به تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ بیکاری، رشد نقدینگی، نرخ سود بانکی و .. اشاره کرد.
امروزه در کشورهای مختلف طیف وسیعی از شاخصها توسط مراجع مختلف آماری و علمی نظیر سازمانهای دولتی، سازمانهای بینالمللی، دانشگاهها و سایر مراکز در زمینههای مختلف تهیه میشود.
شاخصها مقادیری عددی هستند برای توصیف وضعیت کاربرد بسیاری دارند و شاخصهای متعددی برای بیان وضعیت اقتصاد کلان کشورها معرفی شده است که از معروفترین آنها میتوان از تولید ناخالص داخلی (که مبنای محاسبه نرخ رشد اقتصادی است)، نرخ تورم، نرخ بیکاری، رشد نقدینگی، نرخ سود بانکی، و تراز تجاری، ضریب جینی و شاخص محیط کسب و کار نام برد.
اگر چه در طول دهههای اخیر مباحث و جدالهای بسیاری در تعریف توسعه بهصورت عام و توسعه اقتصادی بهصورت خاص وجود داشته، اما همواره شاخص تولید ناخالص و به تبع آن نرخ رشد اقتصادی بهعنوان مهمترین نماد در درجهبندی توسعهیافتگی اقتصادی کشورها مطرح بوده است. شاخصی که مبنای اصلی سیاستگذاریها یا هدفگذاریهای اقتصادی اغلب کشورها است.
محاسبه شاخصهای اقتصادی از طریق محاسبات پیچیده و بررسیها دقیق صورت میگیرد. اندازه گیری این شاخص توسط عموم امکان پذیر نیست و در هر کشور متولی خاص خودش را دارد.
شاخص کلان اقتصادی، تمام شاخص های کل و عوامل اقتصاد خرد را که بر اقتصاد تأثیر می گذارد را تجزیه و تحلیل می کند. دولت و شرکت ها از مدل های اقتصاد کلان برای کمک به تدوین سیاست ها و استراتژی های اقتصادی استفاده می کنند.
اقتصاد کلان در درجه اول پدیده هایی از جمله: تورم، سطح قیمت، نرخ رشد اقتصادی، درآمد ملی، تولید ناخالص داخلی و تغییرات بیکاری را بررسی می کند. اقتصاددانان کلان مدلهای اقتصادی را توسعه می بخشند تا ارتباط بین درآمد ملی، تولید، مصرف، بیکاری، تورم، پسانداز، سرمایهگذاری، تجارت بینالملل و مالیه بینالملل را توضیح دهند.
یه بیانی دیگر، شاخص های اقتصاد کلان آماری یا قرائت داده هایی است که شرایط اقتصادی یک کشور، منطقه یا بخش خاص را منعکس می کند. تحلیلگران و دولت ها از آنها برای ارزیابی سلامت فعلی و آینده اقتصاد و بازارهای مالی استفاده می کنند.
دسته بندی شاخص های کلان اقتصادی
شاخص های اقتصاد کلان از نظر معنا و تاثیری که بر اقتصاد می گذارند متفاوت خواهد بود، اما به طور کلی 3 نوع شاخص اصلی وجود دارد.
1- شاخص های پیشرو یا متقدم Leading Indicator: آنها پیش بینی می کنند که یک اقتصاد در کدام قسمت قرار دارد. آنها اغلب توسط دولتها برای اجرای سیاستها مورد استفاده قرار می گیرند زیرا نمایانگر مرحله اول چرخه جدید اقتصادی هستند. این شاخص ها شامل منحنی عملکرد، نرخ بهره و قیمت سهام می باشند.
2- شاخص های متاخر یا Lagging Indicator: آنها عملکرد تاریخی اقتصاد را منعکس می کنند و فقط پس از ایجاد روند تغییر می کنند. از آنها برای تأیید روند در حال استفاده استفاده می شود و شامل تولید ناخالص داخلی (GDP)، تورم و اشتغال هستند.
3- شاخص های همزمان یا تصادفی Coincident Indicator : معمولا اطلاعات مربوط به شاخص های پیشرو را تائید یا رد میکنند. تغییرات شاخص های همزمان اطلاعات خوبی در ارتباط با سرعت و توسعه فعالیتها یا انقباض اقتصادی فراهم میکنند. آمار خرده فروشی، داده های درآمد شخصی، تورم و غیره از محبوبترین شاخصهای اقتصادی همزمان در بازار باشند.
اهمیت شاخص کلان اقتصادی
شاخص های اقتصاد کلان برای هر معامله گر مهم است زیرا می تواند تأثیر قابل توجهی در حرکات بازار داشته باشد. به همین دلیل است که بیشتر تحلیل های اساسی شامل شاخص های اقتصاد کلان است.
به هیچ وجه نمی توان اطمینان داشت که این شاخص ها به تنهایی قابل اعتماد هستند، اما در شکل گیری اقتصاد نقش دارند. فعالان بازار پیش بینی تحلیلگران در مورد داده های پیش از انتشار را تحت نظر خواهند داشت. هرچه اختلاف بین پیش بینی تحلیلگران و رقم واقعی بیشتر باشد، می توان نوسان بیشتری را در بازارهای مالی انتظار داشت، زیرا موقعیت ها برای انعکاس رقم واقعی تنظیم می شوند.
11 شاخص برتر کلان اقتصادی
بهترین شاخص های اقتصاد کلان بستگی به ترجیحات شخصی شما دارد، اینکه چه موقعیت هایی را اتخاذ می کنید و نمونه کارها در کدام کشور متمرکز شده است. با این حال، شاخص های بسیار متداولی وجود دارد که بیشتر معامله گران و سرمایه گذاران آنها را تحت نظر دارند که در ادامه بررسی 11 مورد از آنها می پردازیم.
1- شاخص های پیشرو کلان اقتصادی ( leading Indicator )
1) بازار سهام
بورس اوراق بهادار به عنوان شاخص پیش بینی کننده خوبی از سلامت اقتصادی در نظر گرفته می شود، زیرا فعالان بازار وقت خود را صرف ارزیابی سلامت شرکت ها و اقتصاد می کنند، بنابراین در قضاوت درباره رشد آتی در موقعیت مناسبی قرار دارند.
افزایش در بازار سهام نشان دهنده اعتماد به نفس در آینده مشاغل است که می تواند منجر به رشد اقتصادی شود. در حالی که کاهش در بازار سهام می تواند به این معنی باشد که سرمایه گذاران پول خود را از سهام خارج می کنند و به دارایی های امن بازمی گردند.
برخی از موضوعات ذاتی در رابطه با اتکا به بورس سهام به عنوان یک شاخص اقتصادی وجود دارد، عمدتا این که قیمت ها اغلب بیش از ارزش واقعی یک شرکت بر اساس حدس و گمان است. به همین دلیل است که می توان قیمت سهام را بیش از حد و کم ارزش ارزیابی کرد. بورس اوراق بهادار همچنین حباب های قابل توجهی را پیش از سقوط بازار تجربه کرده است که می تواند یک خوش بینی کاذب درباره وضعیت اقتصاد ایجاد کند. این اتفاق زمانی می افتد که معامله گران و سرمایه گذاران سایر شاخص های اقتصاد کلان را نادیده بگیرند و احساسات بازار صعودی را درگیر خود کنند.
فاکتورهای بسیاری وجود دارد که بر قیمت سهام تأثیر می گذارد، بنابراین استفاده از هر دو روش تجزیه و تحلیل تکنیکال و بنیادی برای داشتن ایده در مورد روند آینده بازار سهام مهم است.
2) قیمت خانه و بازار املاک و مستغلات
بازار مسکن به طور گسترده ای شاخص اصلی در نظر گرفته می شود، زیرا این اطلاعات می تواند وضعیت اقتصاد را از ماه ها قبل آگاه کند.
کاهش قیمت مسکن حاکی از آن است که تعداد خانه ها از میزان افرادی که قصد خرید دارند بیشتر است. این می تواند به این دلیل باشد که قیمت ها تورم شده است یا مردم به راحتی توانایی خرید ندارند. وقتی بخش مسکن ضعیف می شود، کل اقتصاد آن را احساس می کند. این کاهش می تواند بر ثروت صاحب خانه، شغل های ساخت و ساز و مالیات تأثیر بگذارد و همچنین می تواند صاحبان خانه را به سلب مالکیت مجبور کند.
تعداد پروانه های ساختمانی می تواند شاخص اصلی سلامت اقتصادی باشد، زیرا شرکت ها حداقل شش ماه قبل از شروع ساخت، متقاضی دریافت این پروانه ها هستند. اگر پروژه های جدید شروع شود، این به عنوان نشانه ای است که این شرکت ها انتظار دارند تقاضا برای خانه افزایش یابد. اگر ساخت خانه شروع به سقوط کند، سازندگان نسبت به آینده بازار بدبین ترند.
3) بازده اوراق قرضه
تصور می شود بازار اوراق قرضه یک شاخص پیشرو خوب است، اما لازم به ذکر است که کل بازار فقط بر اساس انتظارات سرمایه گذاران و بازرگانان از شرایط اقتصادی آینده است. بنابراین، شاید بیش از آنکه به عنوان شاخص اصلی در مورد آنچه که اقتصاد انجام خواهد داد، در نظر گرفته شود، این یک اندازه گیری برای انتظارات بازار است.
وقتی اقتصاد در حال رشد است، در نتیجه تورم بالاتر، می توان انتظار رشد مثبت داشت. با این حال، با افزایش احتمال افزایش نرخ بهره، اوراق قرضه با مدت طولانی تر خطرناک تر می شوند. این بدان معناست که سرمایه گذاران اوراق قرضه تقاضای بازده بالاتر برای سررسیدهای طولانی تر می کنند، در نتیجه بازده اوراق بلند مدت سریعتر از کوتاه مدت افزایش می یابد، تولید یک منحنی بازده شیب دار.
وقتی آینده اقتصادی نامشخص شود، منحنی عملکرد مسطح می شود. این به این دلیل است که بازده اوراق کوتاه مدت سریعتر از بلند مدت افزایش می یابد، زیرا سرمایه گذاران نسبت به بازده تولید شده در تمام سررسیدها بی تفاوت هستند و همان را برای هر اوراق قبول می کنند.
اگر منحنی بازده معکوس شود، هنگامیکه اوراق قرضه کوتاه مدت بیش از اوراق بلند مدت بازده دارند، این می تواند نشانه ای از این باشد که سرمایه گذاران انتظار دارند رشد اقتصادی به سرعت کاهش یابد در حالی که تورم کم است، بنابراین آنها انتظار دارند بانک های مرکزی نرخ بهره را کاهش دهند.
4) آمار تولید و ساخت
آمار تولید می تواند یکی از ساده ترین و سریع ترین راه ها برای بدست آوردن داده های اصلی در مورد اقتصاد باشد. افزایش تولیدات، تأثیرات مثبتی بر ارقام تولید ناخالص داخلی دارد که به عنوان نشانه ای از افزایش مصرف و رشد اقتصادی مثبت تلقی می شود.
تغییر در سطح تولید همچنین می تواند بر میزان اشتغال تأثیر بگذارد. تعداد مشاغل تولیدی موجود می تواند چیزهای زیادی در مورد اعتماد به نفس مشاغل در گسترش خود و اقتصاد به ما بگوید. اگر تعداد قابل توجهی از مشاغل موجود باشد، شرکت ها ممکن است سفارشات اضافی که برای پر کردن نیاز دارند، داشته باشند. اما هنگامی که آنها استخدام را متوقف می کنند، به این معنی است که آنها برای یک دوره سقوط آماده هستند.
با این حال، مهم است که به سطح موجودی کالا و خرده فروشی نیز توجه شود. سطح بالای موجودی می تواند افزایش تقاضای مصرف کننده را نشان دهد، اما همچنین می تواند نشان دهد که کالاهای تولید شده از انبار خارج نمی شوند.
5) خرده فروشی
خرده فروشی داده ای است که کلیه خرید کالاها و خدمات نهایی توسط مصرف کنندگان و مشاغل را کنترل می کند. از آنجا که مصرف گرایی قسمت عمده ای از فعالیت اقتصادی را به خود اختصاص می دهد، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
به طور کلی، افزایش فروش خرده فروشی نشانه ای از بهبود اقتصاد است. اگر مصرف کنندگان به شرایط اقتصادی و آینده وضعیت خود اطمینان داشته باشند، به خرید محصولات ادامه می دهند و از کالاهایی که ضروری نیستند پول می گیرند. این امر باعث می شود که سطح تولید مطابق با تقاضا افزایش یافته و تولید ناخالص داخلی را افزایش دهد. همچنین می تواند تأثیر مستقیمی بر قیمت سهام شرکت های درگیر در ایجاد خواسته های مصرف کننده داشته باشد. این سهام به عنوان سهام دوره ای شناخته می شوند.
با این حال، وقتی مصرف کنندگان نسبت به آینده اقتصادی خود احساس عدم اطمینان کنند، خرید اقلام غیرضروری را متوقف کرده و هزینه های خود را محدود می کنند. در این دوره ها، سهام شرکت های درگیر در تولید مایحتاج مصرفی مانند مواد غذایی و آب و برق، بهتر از بازار عمل می کنند. برای مقابله با کاهش هزینه ها، دولت ها معمولاً کاهش مالیات را به منظور دادن پول بیشتر به مصرف کنندگان و افزایش هزینه ها، اعمال می کنند.
با این حال، خرده فروشی به تنهایی لزوماً تصویری دقیق از هزینه های عمومی ارائه نمی دهد. به عنوان مثال، ممکن است اینگونه باشد که مردم برای ادامه هزینه وام می گیرند.
6) نرخ بهره
استدلال هایی برای نرخ بهره به عنوان پیشرو و lagging وجود دارد. آنها از این نظر عقب مانده اند که تصمیم برای افزایش یا کاهش نرخها را توسط بانکهای مرکزی پس از وقوع یک واقعه اقتصادی یا تحرک در بازار اتخاذ می کنند. با این حال، آنها همچنین پیشرو هستند زیرا پس از تصمیم گیری، احتمال تغییر اقتصاد برای انعکاس نرخ جدید وجود دارد.
از طرف دیگر، در صورت راکد بودن اقتصاد، تحلیلگران انتظار دارند بانک های مرکزی نرخ بهره را برای تقویت هزینه ها کاهش دهند. این تصمیم تأیید می کند که اوضاع اقتصادی غم انگیز است اما نشانه این است که هزینه وام به زودی کاهش می یابد، هزینه ها افزایش می یابد و رشد اقتصادی آغاز می شود.
7) ظریب اطمینان مصرف کننده Consumer Confidence Index- CCI
ﺿﺮﻳﺐ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪﻩ یا CCI ﻳﮑﯽ از دقیق ترین ﺷﺎﺧﺺ هاﯼ اﻃﻤﻴﻨﺎن اﺳﺖ و در دسته شاخص های پیشرو است .
شاخص اعتماد مصرف کننده (Consumer Confidence Index) یکی از معیارهای اقتصادی بسیار مهم در همه کشورها بهحساب میآید و برای اندازهگیری میزان خوشبینی مصرفکنندگان نسبت به شرایط اقتصادی جامعه به کار میرود. این شاخص درواقع نشان میدهد هر فرد نسبت به پایدار ماندن درآمدهای آتی خود چقدر مطمئن است؟ درصورتیکه فرد اطمینان داشته باشد درآمد فعلیاش تا چندین سال آینده با نرخ رشد ۱۰ درصد افزایش خواهد داشت، با خیال آسودهتری کالاها و خدمات موردنیاز خود را مصرف خواهد کرد.
این شاخص در کشورهای مختلف بهصورت ماهانه و بر اساس اطلاعات جمعآوریشده از تعداد دو تا پنج هزار خانوار مصرف کننده محاسبه میشود و بخشی از آن نشاندهنده وضعیت فعلی و بخشی دیگر نشاندهنده وضعیت آتی اقتصاد است.
- روش تاثیر: رشد شاخص عامل مثبتی برای توسعه اقتصاد ملی کشور و در نتیجه افزایش نرخ دلار خواهد بود.
- میزان تاثیر: متوسط.
سایر شاخص های پیشرو شامل دسته های زیر است :
- شاخص های بورسی و دلار Stock Market Indexs
- فعالیت های تولیدی کارخانه ای (PPI), (PMI),
- سطح موجودی و سفارشات کالا Good Orders ,
- آمار خرده فروشی Retail Sales
- مجوزهای ساخت Building Permits
- داده های مسکن Housing Market
- راه اندازی کسب و کار جدید New Business Startups
- انتظارات مصرف کنندگان Consumer expectations, Consumer Sentiment, (CCI)
- مدعیان بیکاری Initial Jobless Claims
- نرخ بهره وامهای بلند مدت و کوتاه مدت Interest Rate
- بازده اوراق قرضه Bond yields
2- شاخص های پسرو یا متاخر کلان اقتصادی ( lagging Indicator )
1) رشد تولید ناخالص داخلی Gross Domestic Product-GDP
تولید ناخالص داخلی (GDP) ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور است. این داده ها به طور گسترده ای برای مقایسه تفاوت بین دو اقتصاد و پیش بینی رشد آنها استفاده می شود.
تولید ناخالص داخلی عبارت است از ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور در طی یک دوره زمانی معین. GDP شامل مصرف خصوصی، خریدهای دولتی، سرمایه گذاری ها و تراز تجاری است . می توان GDP را بزرگترین شاخص سلامت اقتصادی یک کشور دانست که معمولا به صورت سالانه محاسبه می شود اگرچه که آمارهای سه ماهه نیز از آن ارائه می شود.
از آنجا که تولید ناخالص داخلی بر اساس ارزش پولی کالاها و خدمات است ، در معرض تورم است. افزایش قیمت ها منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی کشور می شود ، اما این لزوماً منعکس کننده هیچ تغییری یا تاثیر ی در کمیت یا کیفیت کالاها و خدمات تولید شده نیست. بنابراین ، با نگاهی به تولید ناخالص داخلی اسمی اقتصاد ، می توان تشخیص داد که آیا این رقم در نتیجه گسترش واقعی تولید افزایش یافته است یا صرفاً به دلیل افزایش قیمت ها.
دپارتمان تجارت در آخرین روز هر دوره 3 ماهه و بصورت فصلی، یک گزارش اولیه از تولید ناخالص داخلی ارائه می دهد. طی ماه بعد گزارش اولیه به طور مستمر توسط گزارش مقدماتی ارزیابی و بررسی شده، اصلاح و تعدیل می شود و یک ماه بعد گزارش نهایی GDP ارائه می گردد. لذا یک شاخص تاخیری محسوب میشود.
فرمول GDP با نگرش مصرف، به صورت زیر است:
تولید ناخالص داخلی= مصرف خصوصی+مصرف دولت+سرمایه گذاری ناخالص+(صادرات-واردات)
- روش تاثیر: رشد شاخص عامل مثبتی برای توسعه اقتصاد ملی کشور و در نتیجه افزایش نرخ دلار خواهد بود.
- میزان تاثیر: زیاد.
2) نرخ تورم
تورم افزایش مداوم قیمت کالاها و خدمات در یک کشور است. این یک شاخص lagging است، زیرا نتیجه آن رشد یا کاهش اقتصادی است.
در دوره های رشد اقتصادی، احتمالاً افزایش تورم وجود دارد. نرخ بالای تورم می تواند تأثیر زیادی بر قیمت ارز یک کشور داشته باشد، قدرت خرید آن را کاهش داده و خرید محصولات را برای مصرف کنندگان حداقل به صورت اسمی گران کند. همچنین می تواند بر سایر شاخص های اقتصاد کلان تأثیر بگذارد، زیرا می تواند منجر به کاهش اشتغال و رشد تولید ناخالص داخلی شود. به دلیل تلاش دولت ها برای کنترل قیمت ها، نرخ تورم بالا منجر به افزایش نرخ بهره می شود.
در دوره های رکود اقتصادی، ممکن است سطح کاهشی یا حتی تورم وجود داشته باشد. وقتی تورم به زیر 0٪ برسد، ممکن است مثبت به نظر برسد، اما در واقع این تأییدی است که مصرف کنندگان هزینه های خود را کاهش داده اند. این امر اغلب با کاهش عرضه پول، کاهش فروش خرده فروشی و افزایش نرخ بیکاری همراه است.
3) قدرت و ثبات ارز
واحد پول یک کشور بازتابی از سلامت و ثبات اقتصاد آن است زیرا قیمت ارز بر اساس نحوه درک ارزش خریداران و فروشندگان است. این نیز یک شاخص متاخر است زیرا ارزش پول تغییر می کند تا شرایط سیاسی و اقتصادی کشور را منعکس کند.
هنگامی که عدم اطمینان یا تغییر قابل توجهی وجود دارد، بی ثباتی در سراسر پول کشور ظاهر می شود و ارزش می تواند به سرعت تغییر کند.
سرمایه گذارانی که هزینه بیشتری برای ارز پرداخت می کنند، به یک اقتصاد قوی نگاه مثبت می کنند. به نوبه خود، یک ارز قوی به دلیل افزایش قدرت خرید، اقتصاد را رونق می بخشد. تأثیر افزایش قیمت ارز به این بستگی دارد که یک کشور وارد کننده یا صادر کننده خالص باشد.
4) آمار بازار کار
شاید مفیدترین شاخص lagging، نرخ بیکاری باشد. اگر نرخ بیکاری طی یک دوره زمانی ماه به ماه افزایش یابد، این نشان می دهد که اقتصاد کل رو به کاهش است. اگر نرخ اشتغال کاهش یابد، به این معنی است که سرانجام مشاغل امید به بهبود اوضاع را از دست داده و کار خود را کنار گذاشته اند.
حتی اگر اقتصاد در مسیر خود قرار گیرد، نرخ بیکاری ممکن است کاهش نیابد، زیرا کارفرمایان همیشه قبل از به کارگیری کارگران جدید صبر می کنند تا از رشد اقتصادی مطمئن شوند.
5) قیمت کالاها
قیمت کالاها شاخص های کلان اقتصادی خوبی محسوب می شوند زیرا قیمت های بازار آنها اغلب قبل از سایر شاخص های متاخر تغییر می کند.
افزایش تقاضا برای کالاهایی مانند چوب، آهن و روغن در کل اقتصاد را می توان نشانه رشد اقتصادی دانست. این منابع غالباً برای ایجاد زیرساخت ها مورد نیاز است و بنابراین بزرگترین واردکنندگان کالا در بازارهای نوظهور هستند. وقتی تقاضا برای این کالاها کاهش می یابد، نشان دهنده این است که اقتصاد در حال انقباض است و پروژه های ساختمانی متوقف می شوند.
کالاهای خاصی مانند طلا در زمان رکود اقتصادی قیمت آنها افزایش خواهد یافت. طلا یک دارایی امن محسوب می شود، بنابراین سرمایه گذاران آن را ذخیره ارزش در دوره های عدم اطمینان اقتصادی می دانند. اگر قیمت طلا افزایش یابد، می تواند نشانه ای از کند شدن اقتصاد باشد و سرمایه گذاران به دنبال ثبات بیشتر هستند. اگر قیمت طلا کاهش یابد، نشانه این است که سرمایه گذاران پول خود را به دارایی های با ریسک بالاتر منتقل می کنند.
شاخص های اقتصادی از طریق محاسبات پیچیده و بررسی ها دقیق صورت می گیرد. اندازه گیری این شاخص توسط عموم امکان پذیر نیست و در هر کشور متولی خاص خودش را دارد. در ایران اندازه گیری بسیاری از شاخص ها برعهده مرکز آمار و بانک مرکزی می باشد.
سایر شاخص های تاخیری شامل دسته های زیر است :
- دستمزدها و درآمدها Income and Wages , (NFP)
- تغییرات در تولید ناخالص داخلی Changes in the Gross Domestic Product (GDP)
- نرخ بیکاری Unemployment Rate
- شاخص قیمت مصرف کننده Consumer Price Index (Inflation)
- قدرت ارزها Currency Strength
- نرخ بهره وامهای بلند مدت و کوتاه مدت Interest Rate
- سود شرکت ها Corporate Profits
- تراز تجاری Trade Balance
- ارزش کامودیتی ها به نسبت دلار Value of Commodity Substitutes to U.S. Dollar
3- شاخص های همزمان یا تصادفی Coincident Indicator :
شاخص های همزمان یا شاخص تصادفی Coincident indicator، معمولا اطلاعات مربوط به شاخص های پیشرو را تائید یا رد میکنند. تغییرات شاخص های همزمان اطلاعات خوبی در ارتباط با سرعت و توسعه فعالیتها یا انقباض اقتصادی فراهم میکنند. آمار خرده فروشی، داده های درآمد شخصی، تورم و غیره از محبوبترین شاخصهای اقتصادی همزمان در بازار باشند.
شاخص های تصادفی در زمان اتفاق مورد تجزیه و تحلیل و استفاده قرار می گیرند. اینها اعداد کلیدی هستند که تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد کلان دارند. داده های درآمد شخصی یک شاخص تصادفی از سلامت اقتصادی است. ارقام بالاتر درآمد شخصی نشان از اقتصاد قوی تر است. اعداد پایین تر از درآمد شخصی برای اقتصاد خوب نیست . تولید ناخالص داخلی (GDP) اقتصاد نیز میتواند یک شاخص تصادفی باشد.
این شاخصها در جایی بین دو نوع شاخص دیگر (پیشرو و پسرو) قرار دارند. آنها تقریباً در زمان حال کار میکنند و اطلاعاتی در مورد وضعیت اقتصادی فعلی ارائه میدهند.
به عنوان مثال، با اندازه گیری ساعات کار گروهی از کارمندان یا میزان تولید یک بخش خاص صنعت، مانند تولید یا استخراج، میتوان یک شاخص تصادفی ایجاد کرد.
البته باید در نظر داشت که دسته بندی و تعاریف شاخصهای پیشرو، پسرو و همزمان همیشه شفاف نیستند. بعضی از شاخصها بسته به روش و زمینه ممکن است در همه دستهها قرار بگیرند. این به ویژه در شاخصهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) معمول است.
به طور سنتی، تولید ناخالص داخلی GDP به عنوان یک شاخص پسرو در نظر گرفته میشود زیرا براساس دادههای تاریخی محاسبه میشود. در برخی موارد، ممکن است تغییرات فوری اقتصادی را منعکس کند، و آن را به یک شاخص تصادفی تبدیل کند.
1) ﺷﺎﺧﺺ ﺑﻬﺎﯼ مصرف کننده Consumer Price Index-CPI
ﺷﺎﺧﺺ ﺑﻬﺎﯼ ﻣﺼﺮفﮐﻨﻨﺪﻩ یا CPI از ﻣﺘﺪاول ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎرهﺎﯼ ﺳﻨﺠﺶ ﺗﻮرم و در دسته شاخص های همزمان است. این شاخص با اغماض، پرکاربردترین معیار سنجش اثربخشی سیاستهای پولی دولتهاست.
شاخص قیمت مصرفکننده به دولتها، مشاغل، و شهروندان، معیاری برای سنجش تغییر قیمتها در اقتصاد میدهد و میتواند راهنمایی برای تصمیم گیریهای آگاهانه در مورد اقتصاد باشد.
شاخص قیمت مصرفکننده و مولفههایی که آن را تشکیل میدهند را همچنین میتوان به عنوان شاخصی ضمنی برای عوامل اقتصادی، از جمله خردهفروشی، درآمدهای ساعتی یا هفتگی، و برای یافتن قدرت خرید مصرفکنندگان استفاده کرد. در این مورد، با افزایش قیمت، قدرت خرید پول نیز کاهش پیدا میکند.
این شاخص را میتوان برای تنظیم سطح صلاحیت افراد برای انواع خاصی از کمکهای دولتی از جمله تامین اجتماعی استفاده کرد. همچنین این شاخص به شکل خودکار میتواند تنظیم دستمزد بر اساس هزینه زندگی برای کارگران داخلی را فراهم کند.
طبق آمار اداره آمار کار ایالات متحده؛ تنظیم هزینه زندگی بیش از 50 میلیون نفر در تامین اجتماعی، ارتش، و ارائه خدمات شهروندی فدرال در آمریکا همگی به شاخص قیمت مصرفکننده مرتبطند.
ﺷﺎﺧﺺ ﺑﻬﺎﯼ ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪﻩ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻬﻢ ﺗﮑﺎن دهندﻩ ﺑﺎزار ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﯽ ﺁﻳﺪ ﮐﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺁن ﻣﺴﺘﻤﺮ دﻧﺒﺎل ﻣﯽ ﺷﻮد. ﺷﺎﺧﺺ بهای مصرف کننده (ﺑﻪ اﺳﺘﺜﻨﺎء ﻏﺬا و اﻧﺮژﯼ ﮐﻪ در ﻣﻌﺮض ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت ﻓﺼﻠﯽ ﻗﻴﻤﺖ ﻗﺮار دارﻧﺪ) ﻣﻌﻴﺎر مناسبی ﺑﺮاﯼ ﺳﻨﺠﺶ ﻗﻴﻤﺖ هاﯼ ﮐﻠﯽ است.
- روش تاثیر: رشد این شاخص ممکن است باعث افزایش نرخ بهرههای کلیدی شود.
- میزان تاثیر: بالا
شاخص های همزمان شامل دسته های زیر است :
- آمار خرده فروشی Retail Sales
- تغییرات در تولید ناخالص داخلی Changes in the Gross Domestic Product (GDP)
- نرخ بهره وامهای بلند مدت و کوتاه مدت Interest Rate
- درآمد شخصی Personal income
- تولید ناخالص ملی (GNP) Gross National Product
- قیمت مصرف کننده (CPI) Consumer Price Index
- قیمت تولید کننده Producer Price Index (PPI)
به منظور آشنایی بیشتر مخاطبین با این مبحث میتوانید از جدول زیر به مطالب سایت tradingeconomics دسترسی داشته باشد